«گوهرشناسى» کار هر کس نیست. شناخت «عمل مخلصانه»، واقعادشوار است.
امام صادقعلیه السلام یکى از نشانهها و معیارهاى آن را چنین بیان فرمودهاست:
«عمل خالص، آن است که نخواهى جز خدا، کسى تو را بر آن بستاید».
گاهى درسویداى درونت،در اعماق دلت،نیت و انگیزهاى است کهخودت هم به سختى متوجه آن مىشوى.
همان نیت پنهان، گاهى عمل را تباه مىسازد و خرمن را به آتشمىکشد.انسانهاى وارسته، چنان روح بلندى دارند که جز «تقرب به خدا»عامل دیگرى آنان را به کار، به ویژه کارهاى عبادى و صالحات، برنمىانگیزد.«گداى کوى تو، از هشتخلد، مستغنى است. اسیر قید تو، از هر دو عالم، آزاد است»..
آیا عارفتر وعاشقتراز«على» مىشناسى؟ اخلاص و راه و رسمبندگى هم باید از این امام عاشقان آموخت.
عبادت،براى رسیدن به نعمتهاى بهشت،عبادت تاجران سوداگراست وامید عطا و ثواب داشتن، دکاندارى است و عبادت به خاطر دورى ازآتش، کار بردگان ترسو است.
این است عبادت عارفان عاشق. این همان است که علىعلیه السلام فرمود: «کسانى خداوند را نه بدان امید، و نه روى این ترس، بلکه از روى سپاسو شکر پرستیدند که این عبادت آزادگان است». .
خالص کردن عبادت، کار اولیاء خداست. به یاد آوریم، روزى را که خداوند خواهد فرمود:
«من، تو را بودم. تو که را بودى؟...».
چه کمیاب است «گوهر اخلاص»! و چه فراوان است کالاهاى «ریایى» در بازار اعمال!
وقتى مزد و پاداش را خدا مىدهد، چرا کار براى دیگران؟ تصفیه کردن «عمل» از انگیزههاى غیرالهى، کارى دشوار است ، ولىلازم و کارساز. بدون آن، چه امیدى به اجر خدایى؟
دیدهاى که بعضى «انفاق» مىکنند، تا سخاوتمند به شمار آیند، «نماز»مىخوانند، تا آدم خوبى شناخته شوند، به جبهه میروند،تا انقلابى به شمارآیند، به نیازمندان، سیلزدگان و صندوقهاى امداد، کمک مىکنند، تاکسب اعتبار کنند، مىنویسند، تا مشهور شوند، درس مىخوانند، تا دانش ومعلومات خود را به رخ این و آن بکشند. صد تاى اینها به یک قاز نمىارزد. آیا دوست دارى به خاطر «کار نیک»، ستایشت کنند؟
آیا واقعا براى تو مهم است که بدانند فلان کار شایسته را انجام دادهاى،یا چندان فرقى نمىکند؟!
رد پاى «ریا» را که ظریفتر از اثر پاى مورچه بر سنگى سخت در شبىتاریک است، همین جاها مىتوان پیدا کرد. اینجاست که آدم مىفهمد«اخلاص»، واقعا یک گوهر کمیاب است و ارزنده.
آیا تو حاضرى از بازار، یک «کالاى معیوب» و «جنس خراب» رابخرى؟ کارهاى ریایى، همان اجناس خراب است. خدا که مشترى اعمال ماست، جز «متاع خوب» نمىخرد. پس...چرا ریا؟