خداجون حا لا که ما رو به خودت عادت دادی ، حالا که ما رو آفریدی، حالا که تا اینجا با همه گنا هان ما،
وخوبی های خودت با ما راه اومدی ، ، حالا که آنقدر به حضورت عادت کردیم که وقتی احساس می کنیم
یه لحظه پیش ما نیستی ، اشک تو چشمانمون جمع می شه حالا که شیطون داره در دنیا بیداد می کنه ، با اینکه
می دونم خیلی گنا هکارم، اما ، اما کمکم کن تا رسا لتم را زودتر به سر منزل مقصود برسونم .
خدا تو به ما بخشندگی یاد دادی ، تو یادمون دادی هر آنچه داریم را برای دیگران بذاریم اگه انسانیتی
درماست از روح و وجود پر عظمت توست ، خدا می دونم گنا هکارم ، می دونم از همه انسانهای دنیا گنا هکارترم
.اما حالا که برگشتم ، حالا که دارم با ا لتماس خودم را به درگا هت پر تاب می کنم ، حالا می خواهم یک بار دیگه
ببخشی .
به همه بندگانت بهترین ها را ببخش . خداجون تو همیشه استاد بودی در شرمنده کردن بند هات، می خوام
ازت ، خیلی چیزا می خوام ، می خوام همه مریض ها رو شفا بدی .
بابا تو خدایی ، تو بخشنده ای ، من نیازمندتم و در اوج بی نیازی هم گدایی بیش در درگاهت نیستم .ببخش
التماست می کنم ، ببخش.