فروغ بخش شب انتظار آمدني است
نگار آمدني ،غمگسار آمدني ست
به خاك كوچه ديدار آب مي پاشند
بخوان ترانه شادي ، كه يار آمدني ست
باز دلم همينطور الكي الكي هواي اقا رو كرده
دوست دارم براش بخونم
آخرش يه روز آقام رو مي بينم
كنار اون گل زهرا مي شينم
آخرش حاجتم و من مي گيرم
بروي زانوي آقام مي ميرم
اخرش منو به صحرا ميبره
كنار تربت زهرا ميبره
اخ كه دلم باز هواتو كرده اقا ، حالا بيا و اين دل رو ارومش كن
تا شب با اين دل چكار كنم هي بهونه تو رو ميگيره
چي جوابش رو بدم
روا بود كه گريبان زهجر پاره كنم
دلم هواي تو كرده بگو چه چاره كنم
اميدوارم هميشه زنده و پاينده باشيد